پنج دلیل اصلی شکست سیاست استعماری فرانسه در نیجر
تاریخ انتشار: ۴ مهر ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۸۷۵۸۳۱۸
رئیس جمهور فرانسه مجبور شد کوتاه بیاید و در نهایت در برابر اراده شورای نظامی به فرماندهی ژنرال عبدالرحمان شیانی تسلیم شد و یکشنبه پس از تقابلی سیاسی طی دو ماه گذشته که نزدیک بود به یک درگیری نظامی تبدیل شود، خروج سفیر و تمامی نیروهای کشورش (۱۵۰۰ سرباز) از نیجر را اعلام کرد و در نهایت خواست و اراده مردم نیجر پیروز شد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
به گزارش ایران اکونومیست، عبد الباری عطوان، تحلیلگر سرشناس جهان عرب و سردبیر روزنامه فرامنطقهای رای الیوم درباره شکست سیاست پاریس در نیجر و خروج حقیرانه نیروهای آن از خاک این کشور آفریقایی در تحلیلی نوشت، امانوئل ماکرون، رئیس جمهور فرانسه برای سرنگونی شورای نظامی حاکم در نیجر و بازگرداندن محمد بازوم، رئیس جمهور برکنار شده این کشور که به فساد و وابستگی به فرانسه برای رسیدن به قدرت متهم است، روی مداخله نظامی گروه اقتصادی کشورهای غرب آفریقا (اکوواس) حساب باز کرده بود؛ اما این اعتماد به دلیل اقتدار و پایداری سران انقلاب اصلاحی، حمایت مردمی از این انقلاب و شورای نظامی آن و نیز انصراف کشورهای گروه اقتصادی یاد شده (اکوواس) از عمل به تهدیدهای خود مبنی بر حمله به نیجر از ترس شکست تقریبا قطعی به سرانجام نرسید و اقدامات نمایشی و آکروباتیک اکوواس از جمله گردآوری ارتشها و نشستهای روسای ستاد کلها جهت اجرای این ماموریت به باد رفت، در واقع تهدید و وعدههای حمایت استعماری این روزها دیگر نتیجه نمیدهد.
عطوان در ادامه تحلیل خود نوشت، پیروزی شورای نظامی و کودتای آن در نیجر پنج دلیل اصلی دارد که میتوان آن را در موارد زیر خلاصه کرد:
یک، افزایش کینه و نفرت مردمی از فرانسه و طرحهای استعماری آن در تمامی مناطق آفریقا بدون استثناء پس از افشای واقعیتهایی از سرقت منابع ملی آن همانند نفت، گاز، اورانیوم، طلا و فسفات، گرسنه نگه داشتن مردم و محروم کردن آن از حداقل خدمات اولیه.
دو، نابودی مفهوم جعلی دموکراسی غربی به عنوان نمای استعماری هژمونی غرب در قاره سیاه پس از افشای ارتباط آن با حاکمیتهای فاسد و رسوایی استفاده فرانسه و آمریکا از آن برای غارت منابع و گرسنه نگه داشتن مردم.
سه، حمایت مردم از کودتاچیان نظامی جدیدی که از بطن مردم آمدند و عدم صدور هر گونه فراخوان یا در خواست کمکی از سوی بخش بزرگی از ملت نیجر برای مداخله نظامی علیه انقلابیون نظامی جدید چه از فرانسه چه نیجریه و ارتشهای گروه اکوواس که ریاست آنها را پاریس در دست داشته و از راه دور توسط پاریس کنترل و هدایت میشوند.
چهار، همبستگی و حمایت کشورهای همسایه نیجر همانند مالی و بورکینافاسو و به تازگی گابن از شورای نظامی که افسرانش در سرنگونسازی حاکمیتهای فاسد فاقد قدرت راه این کشورها و شورای نظامی آنها را در پیش گرفتند و نیز تعهد سران این کشورها به جنگیدن در کنار همکاران خود در نیامی برای مقابله با هر گونه حمله نظامی از سوی فرانسه یا مزدوران آن در قاره آفریقا.
پنج، اقتدار ارتش نیجر و فرماندهی ملی و جوان آن در مقابل تهدیدهای فرانسه و مخالفت آن با میانجیگریهای مشکوک برای قبول راهحلهای میانه و پایبندی طرف مقابل به تمامی شروط آنها و در راس آنها اخراج سفیر فرانسه و نیروهایش از نیامی، پایتخت آنها به دلیل اینکه حضور آنها را تهدید برای حاکمیت ملی میداند، آنها به دلیل امتناع فرانسویها از ترک خاک نیجر پس از لغو مصونیت دیپلماتیکشان و لغو تمامی قراردادهای دفاعی که حاکمیت به اصطلاح دموکرات فاسد با فرانسه امضا کرده بود، ساختمان سفارت و پایگاههای فرانسه را محاصره کرده و مانع از انتقال آب و غذا به داخل آن شدند.
ماکرون که پیش از این غرش میکرد و در تهدید کردن، اعمال محاصرهها و تحریمهای اقتصادی همانند طاووس رفتار میکرد، حقیرانه عقبنشینی کرد و مجبور شد حاکمیت مشروع جدید در نیجر را به رسمیت بشناسد و با آن برای تامین امنیت نیروهای نظامی و کادر دیپلماتیکش هنگام خروج هماهنگی کند، این همان زبان زوری است که استعمار غربی با شکلهای قدیمی و جدیدش، آن را میفهمد و همواره در نهایت به شکست منجر میشود.
سرگئی لاوروف، وزیر خارجه روسیه زمانی که در سخنرانی چند روز قبل خود در مجمع عمومی سازمان ملل تاکید کرد، «نظم نوین و چند قطبی جهانی در حال تولد و توسعه پیش روی ما است»، درست گفت؛ اما او نگفت که این تولد در خاک آفریقا و با حمایتی از سوی آگاهی ملتها رخ داد و این بار ماما فرانسه یا آمریکا نبود بلکه چین، روسیه و یک طرف ملی داخلی است که به میراث قدیمی استعمار غرب که بیش از چهار قرن بر این قاره کنترل داشت، پایان خواهد داد.
آنتونی بلینکن، وزیر امور خارجه آمریکا نیز در اظهارات مشابهی به این واقعیت اعتراف کرد، او گفت، این نظم نوین جهانی که میخزد، تحت کنترل آمریکا و غرب خواهد بود، موضوعی که بیاطلاعی او و دولتش از تحولات جهانی مغایر با این پیشبینی و نیز پایبندی او به استکبار را نشان میدهد، استکباری که از دلایل فروپاشی ساختار جهانی قدیم به رهبری تهاجم چین به قاره آفریقا با ارتشهایی از تاجران و کارشناسان مسلح به صدها میلیارد دلار برای احداث زیرساختها و تامین مالی پروژههای سرمایهگذاری بود، همانگونه که او اطلاع نداشت که سهم روسیه از بازار اسلحه آفریقا بیش از ۴۰ درصد است، اسلحههایی که از حاکمیت حمایت کرده، ریشههای آن را عمیقتر کرده و با هر حمله خارجی مقابله خواهد کرد.
انقلابها و نمیگوییم کودتاها، که این روزها قاره آفریقا را درنوردیده و میراث استعماری فرانسه و آمریکا را از ریشه درآوردند، در واقع انقلابهای اصلاحی به رهبری ژنرالهای جوانی هستند که هدف اول آنها بازگرداندن حاکمیت واقعی، نابودی فقر با بریدن ریشه فساد و فاسدان، بازگرداندن منابع به ملتهای مظلوم بود و قطعا گام بعدی تحویل قدرت به کسانی است که مردم در انتخاباتی آزاد به شیوه نلسون ماندلا و ژنرال (عبدالرحمان) سوار الذهب انتخاب میکنند، ملتها در سطح بالایی از آگاهی قرار داشته و حامی نظم نوین جهانی هستند که از میان آوارهای شکست استعماری غرب برمیخیزد.
منبع: خبرگزاری ایسنا برچسب ها: عبدالباری عطوان ، فرانسه ، نیجر
منبع: ایران اکونومیست
کلیدواژه: عبدالباری عطوان فرانسه نیجر شورای نظامی
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت iraneconomist.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایران اکونومیست» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۸۷۵۸۳۱۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
خودتخریبی در نظام های سیاسی
یکی از ویژگیهای نظامهای سیاسیِ هوشمند،"گشودگی به تجربه" است.
"گشودگی به تجربه"، دست کم واجد دو معناست:
۱. از تجربهی جدید و نو استقبال میکند. امکانهای مواجهه شدن با واقعیتها را با شیوهای جدید، از دست نمیدهد. جسارت آزمودن راهحلهای جدید را دارد.
۲. به تجربههای زیستهی خود، به منزلهی منبعی معرفتبخش توجه میکند و در هر گونه تصمیمگیری آتی از این منبع بهره میبرد.
تجربه، حاصل مجموعهی مواجهات با موقعیتهای مختلف و نیز تصمیمات موفق و ناموفق است. از این رو تجربهها میتوانند شیرین و یا تلخ باشند زیرا شامل پیروزی و شکست میشوند. تجربهی شکست، یعنی عدم وصول به نتیجهی مورد انتظار. به عبارت دیگر، آنچه رخ داده با آن چه در ابتدا مورد انتظار بوده است، تطابق نداشته باشد. نظام هوشمند با تکیه بر تجربههای مکرر خود میتواند بنبستها را شناسایی کند.
گشودگی به تجربه در دو گونه و دو سنخ قابل صورت بندی است:
ا. گشودگی به تجربهی خود
۲. گشودگی به تجربهی دیگران
شناسایی بنبستها در سیستمهای سیاسی هوشمند فرایند پیچیدهای دارد که طی آن، به نقد و بررسی عملکرد خود میپردازند و با تحلیل سیاستهای مشابه در دیگر نظامها و ایجاد مکانیزمها و فرصتها برای شنیدن نظرات و ایدههای منتقدین به تصحیح روشها و تصمیمات خود اهتمام میورزند این گونه نظامهای سیاسی نه فقط به تجربههای زیستهی خود اهمیت میدهند و راههای مسدود و بنبست را میفهمند که با مطالعه و تدقیق در سرنوست دیگران از تجربههای آنان میآموزند. برای آنان تجریهی دیگران، به منزلهی معلمی است که دانایی و خردمندی را در آنان پرورش میدهد و سبب میشود عمر و سرمایه در راه بی حاصل هدر ندهند.
"تاریخ"، انباشت تجربههای پیشینیان است که به ما یاد میدهد مسیرهای منتهی به بنبست کدام است. تاریخ به ما نمیگوید چه باید بکنیم، اما به شیوهی سلبی، دست کم به ما یاد میدهد از چه مسیرهایی نباید برویم و از چه روشهایی نباید استفاده نماییم. از این منظر، مطالعهی تاریخ، ضرورتی اجتنابناپذیر برای "بنبستشناسی" است.
"بنبستشناسی" و "واقعنگری"، دو رکن اساسی نظام های هوشمند است. توجه به واقعیتها و ثبت مسیرهای منتهی به بنبست در حافظه، لازمهی کنش خردمندانه و عقلانی است. آدمیان و یا نظامهای سیاسی که بنبستها و راههای مسدود به هدف را تشخیص نمیدهند، عموما از دو بیماری رنج میبرند و مردمان را با همین دو بیماری در فراز و نشیب درد و رنج میکشانند. سرمایههایشان را در مسیر شکست خورده هدر میدهند و دچار فرسودگی میشوند.
این گونه نظامها "خودتخریباند"، زیرا:
اولا، آرزواندیشاند یعنی واقعیتهای موجود را نادیده میگیرند و به جای آن، آرزوهای خود را مینشانند.
ثانیا، فروبسته به تجربهاند. یعنی تجربههای پیشین خود و تجربهی سایر نظامها و ساکنان دورههای تاریخی را نادیده میگیرند.
این دسته از نظامها که بهرهی چندانی از عقلانیت ندارند مجبور به پرداخت هزینههای گزاف و اما بیحاصل میشوند و شکستها و ناکامیهای پیدرپی را تجربه میکنند.
مبتنی بر آن چه به اختصار آمد، تصمیمات و سیاستهای نظام سیاسی ایران را میتوان ارزیابی کرد. مثلا میتوان شیوه و سیاست نظام را در برابر مقولهی بیحجابی، مورد ارزیابی واقعبینانه قرار داد. در چنین حالتی خواهیم دید که نظام سیاسی در ایران آرزواندیش و فروبسته به تجربه است و از گذشتهی خود و شکستهایش استفاده نمیکند. گویی فاقد حافظهی لازم برای ثبت بنبستهای تجربه شده است. و درست به همین علت است که به صورت تکراری یک سیاست شکستخورده را به تکرار اجرا میکند.
بیشتر بخوانید:
وقت شمردن جوجه های آخر پاییزهفرمان به نقض حریم شخصی
نه به تحقیر
تغییرات اجتماعی پس از انقلاب
حجاب قانونی یا حجاب اجباری؟
216216